۸۷ سال بعد از مرگ احمد شاه قاجار

احمد شاه قاجار هفتمين و آخرين پادشاه دودمان قاجار در ايران بود. او کمتر از يک سال بعد از آنکه پدرش محمدعلي شاه، مجلس را در ۲۶ جمادي الاول ۱۳۲۶ به توپ بست در حالي که فقط ۱۲سال داشت به سلطنت رسيد و طبق قانون اساسي تا سن ۱۸سالگي براي او نايب السلطنه انتخاب شد. دوره سلطنت احمدشاه قرين با دوره اول مشروطه و همزمان با جنگ جهاني اول است.اين حوادث يک مديريت بحران قوي را در سطح کشور مي طلبيد، اما از قضا يکي از ضعيف ترين پادشاهان تاريخ ايران که مشکلات زيادي را براي خودش و کشور ايجاد مي کرد در صدر قدرت بود.

تبعات جنگ جهاني اول، که در سال ۱۹۱۴ آغاز شد و تا سال ۱۹۱۸ به طول انجاميد، براي ايران با وجود اعلام بي طرفي احمدشاه و صدراعظمش، از قتل عام نفوس گرفته تا صدمات اقتصادي و اجتماعي، کمتر از کشورهاي درگير جنگ نبود،به طوري که طبق اسناد و مکاتباتي که در دسترس است از بلاياي طبيعي گرفته تا خطاهاي انساني، انواع و اقسام مصيبت­ ها و آسيب­ ها در سه دوره؛ طي سال­ هاي بعد از مشروطه، سال­ هاي جنگ جهاني اول و سال­ هاي پس از آن در ايران رايج بود.
برخي آسيب ها مثل قحطي، سرمازدگي، آفت ­زدگي محصولات کشاورزي و بيماري ­هاي مسري در سراسر کشور فراوان بود و همچنين ايران به محل منازعه و گاهي صحنه جنگ بين قواي متخاصم جنگ جهاني اول بخصوص درغرب کشور تبديل شده بود. از سوي ديگر بحران هاي متوالي، ناامني­ هايي ايجاد مي­ کرد که به اين مصيبت ها دامن مي زد و همچنين باعث نارضايتي بيشتر مردم و ضعف بنيه اقتصادي و سياسي کشور شده بود؛ اما نکته اي مهم و شايد موثر در زندگي شخصي احمدشاه، اين است که نفت در ايران دراين دوران کشف شد و يکي از علل برتري ماشين جنگي بريتانيا و اهميت بيشتر ايران براي کشورهاي استعمارگر حاضر در منطقه همين بود. بريتانيا با استفاده از قرارداد نفتي شرکت نفت ايران و انگليس، نفت ايران را در ازاي مبلغ ناچيزي به يغما مي برد و با هر عاملي که باعث تهديد منافعش مي شد برخورد مي کرد. علاوه بر بحث نفت و شايد مهم تر از آن، حضور نيروهاي روس در ايران و تمايل ديرينه روس ها براي دسترسي به خليج فارس، حساسيت ايران براي بريتانيا را بيشتر مي کرد. علاوه بر اين مسائل، حوادث داخلي و جنبش هايي مثل جنبش خياباني و جنگل، سربرآوردن عصيانگرهايي مثل نايب حسين کاشي و دوري جستن از حکومت مرکزي توسط کساني مثل شيخ خزعل، از مشخصات اين دوره است که در نهايت منجر به کودتاي ۱۲۹۹ خورشيدي شد. در اين دوران سلسله اتفاقاتي باعث شد بريتانيا اين تلقي را داشته باشد که احمدشاه به روس ها نزديک شده و ممکن است دست اندازي و تسلط روسيه به ايران سهل شود از جمله اين موارد مي ­توان به قرارداد ۱۹۲۱(مربوط به مسائل ارضي، مالي، اقتصادي، نظامي و سياسي بين ايران و شوروي) اشاره کرد. اين قرارداد و جنبش هايي با گرايش چپ مثل جنبش خياباني و بويژه جنبش جنگل که در سال ۱۲۹۹ نگراني انگليسي ها را دوچندان کرد. به علاوه بررسي دوران کودکي احمدشاه نشان مي دهد او و پدرش همواره تحت تاثيرعميق روس­ ها بودند. برخي نيز عقيده دارند که احمدشاه با امضا نکردن قرارداد۱۹۱۹ (بر اساس اين قرارداد تمامي امورکشوري و لشکري ايران زير نظر مستشاران انگليسي و با مجوز آنان صورت مي گرفت) باعث کدورت انگليسي ها شد. زماني که کارنامه عملکرد احمدشاه را بررسي مي کنيم از جمله سفرهاي وي که سال قبل از کودتا ۷ ماه و در سال بعد از آن، ۱۰ ماه با وجود اينکه برخي منابع وي را فردي آگاه مي دانند، نقاطي را براي ما روشن مي کند. احمدشاه، با توجه به تهديداتي که متوجه قدرت و سلطنتش بود و حضور اشخاص قدرتمندي مثل سيدضياءالدين طباطبايي که با حمايت خارجي به قدرت رسيده بودند و شخص قدرتمندي مثل رضاخان نبايد کشور را ترک مي کرد. علاوه بر سن کم، مديريت ضعيف وي باعث شد که فقط مدت کوتاهي بتواند در مقابل رضاخان قدعلم کند و سال بعد با تشويق مجلس موسسان و تغيير برخي مواد قانون اساسي و تغيير سلطنت از دودمان قاجار به پهلوي عملاً بدون کمترين مقاومتي در کشور قدرت را به رضاخان واگذار کرد. کودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ به نوعي زمينه جابه جايي قدرت در ايران بود و به نظر مي رسيد يک شخص نظامي همراه با يک شخص سياسي نظير سيدضياءالدين طباطبايي و رضاخان درکنار هم مي توانند از منافع انگليس در منطقه و در برابر روس ها دفاع کنند؛ بخصوص آنکه هيچ يک از اين دو، علاقه شخصي به روس ها و شوروي نداشتند.

این خبر را به اشتراک بگذارید :