ناقد: ططری،علی؛

(۴ صفحه – از ۹۰ تا ۹۳)

 

بحران دموکراسی در مجلس اول: خاطرات و نامه­های خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی

به کوشش: غلامحسین میرزا صالح

تهران، نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۷؛ تعداد صفحات: ۱۸۸

تاریخ مشروطه ایران و حوادث مربوط به آن از مهم­ترین مقاطع تاریخ کشورمان است. از استقرار نهاد مشروطه و یا بهتر بگوییم «مشروطه ایرانی» یکصد سال می­گذرد؛ اما هنوز برخی از ابعاد آن برای ما ناشناخته مانده است. در سه چهار سال گذشته ـ که مصادف با یکصدمین سال مشروطه ـ بود، منابع، اسناد، و رسالات فراوانی در این مورد، برای نخستین بار منتشر شد. البته به نظر اغلب پژوهش­گران تاریخ معاصر ایران، هنوز اسناد و منابع دسته اول فراوانی وجود دارد که منتشر نشده و در دسترس پژوهش­کران قرار نگرفته است. این موضوع حاکی از آن است که در حقیقت حلقه­ هایی از تاریخ­ نگاری این دوره شکل نگرفته و آنچه تاکنون نگارش یافته، بر اساس منابع موجود و در خوش­ بینانه­ ترین حالت آن، نقل خاطرات است، که آن هم از نگاه و زاویه­ ی ویژه ­ای به این موضوع پرداخته است؛ هر چند به عقیده­ ی نگارنده، این ضعف در تمام تاریخ­ نگاری ما مشهود است، اما نکته این­جاست، آن­چه تاکنون منتشر شده در مقابل اسناد و منابع موجود در کتاب­خانه­ ها و مراکز آرشیوی، بسیار ناچیز است.

در ادامه به معرفی و بررسی کتاب «بحران دموکراسی در مجلس اول» می­پردازیم که مجموعه­ ای است از یادداشت­ های میرزا فضلعلی آقاتبریزی، نماینده­ ی مردم تبریز در دوره­ ی اول مجلس شورای ملی؛ ایشان نماینده­ ی طبقه­ ی علمای آن شهر در مجلس بود؛ این کتاب به همّت غلامحسین میرزا صالح، برای نخستین بار در سال ۱۳۸۷ و توسط انتشارات نگاه معاصر، در ۱۱۰۰ جلد و در ۱۷۴ صفحه به چاپ رسید.

در یک نگاه کلی کتاب را به عناوین زیر می­توان تقسیم نمود:

الف ـ پیش­گفتار که شامل توضیحات و مقدمه گردآورنده بر کتاب است.

ب ـ متن کتاب؛ که شامل اسناد، نامه­ ها، خاطرات و گزیده­ ای از سخنان میرزا فضلعلی آقاتبریزی در مجلس شورای ملی است.

ج ـ تصاویر و نمایه؛ که در انتهای کتاب جای گرفته است.

پیش­ از بررسی کتاب در مورد شخصیت میرزا فضلعلی آقاتبریزی باید بگوییم ـ همان­طور که در سطور پیشین بدان اشاره شد ـ وی نماینده­ ی طبقه­ ی علمای تبریز در نخستین دوره از مجلس شورای ملی بود که تنها همان یک دوره در مجلس حضور داشت. در پیش­گفتار کتاب آمده است:

«میرزا فضلعلی آقاتبریزی صفا در سیزدهم جمادی ­الاول در تبریز زاده شد. در ۱۲۸۹ به همراه پدرش حاج میرزا عبدالکریم ملاباشی آذربایجانی به عتبات رفت و پس از مراجعت به تبریز که مصادف با فوت پدرش بود بار دیگر عازم آن دیار شد. میرزا فضلعلی آقا در رمضان ۱۳۰۷ پس از تکمیل تحصیلات دینی خود و نیل به درجۀ اجتهاد به تبریز بازگشت و به تدریس اصول فقه، تألیف کتاب حدائق­ العارفین پرداخت.»[۱]

آنچه از محتوای اسناد کتاب نیز برمی­ آید، میرزا فضلعلی آقا را باید از روحانیون میانه­ رو مشروطه به­ شمار آورد. میرزا صالح در این مورد می­گوید:

«میرزا فضلعلی آقا در مجلس با عناصر تندرو به خصوص وکلای افراطی آذربایجان ناسازگار بود و آگاهانه اقدامات آنان را به ضرر نظام جدید تلقی می­کرد.»[۲]

میرزا فضلعلی آقا، علاوه بر این­که یک شخصیت و عالم دینی بود نویسنده­ ی چیره­ دستی نیز به­ شمار می ­آمد. وی علاوه بر تألیف چند کتاب در نشریات و مجلات مشروطه­ خواه عصر خود نیز قلم می­زد و با آن­ها رابطه­ ی نزدیکی داشت.

در اسناد و نامه­ های ارائه شده در کتاب «بحران دموکراسی در مجلس اول» نیز این امر به خوبی مشهود است؛ آن­جا که ادبایی نظیر محمدعلی جمال­زاده، محمد قزوینی و سیدحسن تقی­ زاده[۳]از وی می­خواهند مقاله­ ای را جهت درج در مجله  ­ی کاوه بنویسد، جالب توجه است.

بر طبق اسناد ارائه شده، میرزا فضلعلی آقا از هیچ کمک مالی نسبت به نویسندگان ایرانی ابایی نداشته[۴] قدر مسلم آن است که بسیاری از رجال و مشاهیر تاریخ معاصر ما هنوز ناشناخته مانده­ اند، و فقط هرازگاهی مطالبی از آن­ها را در دل اسناد آرشیوها و رساله­ های مانده در پستوها می­یابیم که نقطه ­ای از تاریخ را برایمان روشن کند.

بر طبق گفته­ های دیگران، میرزا فضلعلی آقا از بیماری جذام رنج می­برده از این­ رو:

«…نوزدهم ربیع ­الثانی ۱۳۳۴ (۲۳ فوریه ۱۹۱۶) به قصد معالجه بیماری جذام ـ که مدتی بود از آن رنج می ­برد ـ از راه باکو و پطروگراد، عازم اروپا شد. در استکلهم، لندن و لاهه به مداوای بیماری خود پرداخت و سرانجام ناامید به برلن رفت و تا پایان عمر، شب چهارشنبه نهم فوریه (۱۹۲۱ برابرسلخ جمادی­الاول ۱۳۲۹) در آن شهر زیست و بنا به وصیت خودش در همان­ جا به خاک سپرده شد.»[۵]

میرزا صالح در پیش­گفتار این کتاب، بعداز نگاهی گذرا به زندگی­نامه­ ی میرزا فضلعلی آقاتبریزی، به بررسی روند انتخابات دوره­ ی اول مجلس شورای ملی در آذربایجان و تبریز می­ پردازد؛ سپس فرازهایی از مبارزات سیاسی میرزا فضلعلی آقا، نحوه ورود وی به مجلس شورای ملی و عزیمتش به سوی تهران را بیان می­کند. زمانی که میرزا صالح به بیان جریان انتخابات در حوزه­ ی انتخابیه­ ی تبریز می­ پردازد، حتی اسامی کاندیداها و میزان آرای ره­یافتگان به مجلس را نیز ارائه می­کند.

در این قسمت، مهم­ ترین نکته­ ای که میرزا صالح بیان نموده مبحث به چالش کشیدن آرای سیدحسن تقی­ زاده است؛ زیرا وی عقیده دارد، اگر بپذیریم سیدحسن تقی­ زاده، نماینده­ ی طبقه­ ی تجار بود، چهار نفر دیگر بر او تقدم داشته­ اند و در جایی دیگر می­گوید:

«صحت انتخاب حسن تقی­ زاده هم وقتی می­ تواند مورد تأیید قرار گیرد که دلیل روشنی، مبنی بر استعفای سه نفر دیگر مقدم بر او ـ که از آرای بیشتری برخوردار بودند ـ داشته باشیم.[۶]

ادامه متن کتاب، شامل یادداشت­ های شخصی میرزا آقا تبریزی است. وی یادداشت­ های خود را چنین آغاز کرده است:

«الحمدالله رب العالمین و صل علی محمد و آل الطاهرین، این بنده، فضلعلی بن عبدالکریم بن ابوالقاسم بن محمد الایروانی­ الاتبریزی که در سال یونت ئیل هزار و سیصد و بیست و سیم ذیقعده از تبریز، با وکالت از طرف علمای اعلام، برای وکالت مجلس شورای ملی، حرکت و در بیست و چهارم ذیحجه وارد طهران شدم. مختصر گزارشات بین راه را در سفرنامه­ ای نوشته­ ام و بعضی وقایع طهران، به­ طور روزنامه، گاهی نوشته و به تبریز برای نظام­ الاسلام[۷] فرستاده­ ام.[۸]»

بر طبق شواهد و قرائن، میرزا فضلعلی آقا نگارش یادداشت­ های توسط خود را در روز دوشنبه، دوازدهم شعبان ۱۳۲۴ آغاز کرد که این یادداشت­ ها، تا شب یکشنبه، نهم رمضان ۱۳۲۴ ادامه داشته است؛ وی خاطرات خود را با این جمله به پایان می ­رساند و دلیل ادامه ندادن آن­ها را این­گونه بیان می­ کند.

«در بدو نوشتن این وقایع، روزنامه در تبریز نبود؛ بعد روزنامه­ انجمن درآمد؛ لذا این نوشته متروک ماند.»[۹]

در ادامه، دعوت­نامه ­ی میرزا فضلعلی آقا برای حضور در مجلس و همچنین اعتبارنامه ­ی نمایندگان ایشان، آمده است. تا آن­جایی که به بخش انتهایی کتاب می­ رسیم؛ این بخش شامل نامه­ هایی است که اشخاصی نظیر ثقه­ الاسلام، طالبوف، نظام­الاسلام (پسر میرزا فضلعلی آقا)، شیخ سلیم، میرزا غلامعلی ­خان، سعیدالسلطان، میرزا نصراله­ خان، جمال­ زاده، تقی­ زاده، کاظم­ زاده، ماهنامه کاوه و میرزا محمدخان قزوینی برای میرزا فضلعلی آقا نوشته ­اند.

در این بخش از کتاب، مجموعاً ۳۰ نامه وجود دارد که نویسنده و گیرنده ­ی آن­ها میرزا فضلعلی آقا بوده است. علاوه بر آن­ها، گزارشی وجود دارد که آن را کارگزار وزارت امور خارجه در گیلان برای میرزا فضلعلی آقا نوشته است، همچنین در این کتاب، میرزا فضلعلی آقا، ماجرای قتل میرزا علی­ اصغرخان اتابک را شرح می­دهد؛ که سند ارزشمندی است. در ادامه، گزیده ای از سخنان میرزا فضلعلی آقا در مجلس شورای ملی آمده است. از دیگر اسناد قابل توجه در این کتاب، می­توان به نامه­ های محمد قزوینی، محمدعلی جمال­ زاده و سیدحسن تقی­ زاده اشاره کرد.

مرحوم محمد قزوینی در تاریخ ۱۶ مه ۱۹۱۸ (مصادف با شعبان ۱۳۳۶) نامه ­ای، خطاب به میرزا فضلعلی آقا نگاشته ­اند؛ ایشان در این نامه، از میرزا فضلعلی آقا بابت مقاله­ ای که در مجله کاوه نوشته و در آن از سردار اسعد بختیاری به نیکی یاد کرده بود، تشکر کرده است.[۱۰]

 در ادامه، نامه ­ای آمده که محمدعلی جمال­ زاده به تاریخ ۱۸ دسامبر ۱۹۱۸ خطاب به میرزا فضلعلی آقا نوشته است؛ این نامه در واقع، تقاضای جمال ­زاده از میرزا فضلعلی آقاست، مبنی بر این­که ایشان اسامی نمایندگان دوره­ی اول مجلس شورای ملی را جهت درج در مجله­ ی کاوه ارسال نمایند؛ قسمت­ هایی از نامه مذکور بدین قرار است:

«چون جنابعالی که یکی از ارکان مجلس بوده، البته اطلاعات وافی در آن خصوص دارند، لذا مستدعی است، اولاً آن­چه از اسامی و القاب خود و یا پدر و اجداد وکلاء، معلوم جنابعالی می ­باشد و همچنین راجع به محل انتصاب و مسلک و ملاحظاتی که در جدول مخصوص آن نوشته شده است و علاوه بر آن­ها هر چه در این باب در نظر دارند، در حوادثی مسوده مرقوم فرمایند…»[۱۱]

متن نامه، تقی زاده به میرزا فضلعلی آقا که در ۱۵ نوامبر ۱۹۱۹ نگارش یافته نیز، جالب توجه است که متن نامه بدین قرار است؛

دوست عزیز

محترماً بعد از تقدیم سلام، خالصانه آن که، مستدعی است اگر مقاله علمی حضرت عالی راجع «دال» و «ذال» در فارسی حاضر است، لطف فرموده ارسال نمائید.

و دیگر خواهشمندم اگر ممکن است کتاب یوسف و زلیخای فردوسی را که دارید برای چند روزی به مخلص به طور امانت، مرحمت فرمائید. ممنون می‑شوم. باقی سلامت شما را طالبم.

مخلص صمیمی

حسن تقی­ زاده[۱۲]

بررسی کتاب

واقعیت امر این است هنوز در مورد مجلس اول مشروطه، ابهامات فراوانی وجود دارد که پاسخ قاطعی برای آن­ها نیافته­ ایم؛ در ادامه، به صورت گذرا، چند نمونه از این ابهامات را بیان می­ کنیم: ۱ ـ در مورد انتخابات نخستین دوره­ ی  مجلس شورای ملی، این تردید وجود دارد که منتخب واقعی مردم در بسیاری از حوزه­ های انتخاباتی چه کسی بوده است؟ ناظران انتخاباتی چه کسانی بوده ­اند و آیا در انتخابات شیوه­ ی درستی اتخاذ شده است یا نه؟

۲ ـ هنوز به صورت واقعی مشخص نیست که آیا مجلس اول بایگانی داشته است یا خیر؟ بر اساس مشهودات و مستندات، دو نظریه­ ی کلی وجود دارد؛ عده­ ای عقیده دارند که مجلس اول، مرکز بایگانی منظم و مرتبی نداشته است. نمایندگان مکتوبات و گزارشات خود را، به صورت شخصی حمل می­ کردند؛ به عبارت دیگر، هر کدام یک بایگانی داشته ­اند، گروه دوم معتقدند که مجلس اول نیز مرکز بایگانی داشته است؛ آنا در تائید گفتار خود اسنادی رانیز ارائه می­ دهند و معتقدند در جریان به توپ بستن مجلس؛ تمام این اسناد از بین رفته و یا غارت شده ­اند در نگاهی کلی­ تر، می­توان گفت که جریان به توپ بستن مجلس به این ابهامات، کمک شایانی کرده است.

۳ ـ از دیگر ابهامات این مجلس، مشخص نبودن تعداد پرسنل و سیستم اداری آن است؛ در این راستا، حتّی حقوق و مزایای نمایندگان و کارکنان مجلس نیز به صورت زسمی در جایی درج نشده است.

موارد فوق، تنها بخشی از شبهاتی است که در مورد مجلس اول وجود دارد و شاید در این مجال بیش از این جای صحبت نباشد. هدف نگارنده از بیان مطالب فوق، آن است که بیان دارد، چاپ هرگونه سند، خاطره، یادداشت و رساله در خصوص مجلس اول مشروطه بسیار ارزشمند است و می­تواند به رفع ابهامات موجود کمکی کند.

چاپ خاطرات و نامه ­های خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی نیز دارای همین مزایاست و در رفع برخی شبهات به ما کمک می­کند. علاوه بر آن، ظاهر و طراحی جلد کتاب نیز مرتبط با موضوع آن است؛ همچنین پاورقی­ ها و توضیحات کتاب در مورد اسامی و برخی اصطلاحات، بر غنای آن افزوده است.

به زعم نگارنده­ی این سطور در کنار مزیت­ های فوق، برخی کاستی­ ها، نیز در لابلای مطالب کتاب به چشم می­خورد که در ادامه به برخی از آن­ها می­ پردازیم:

۱ ـ عنوانی که برای کتاب انتخاب شده، یعنی «بحران دموکراسی در مجلس اول» چندان با محتویات آن هم­خوانی ندارد. با مطالعه کتاب در می­یابیم که موضوع آن، مجموعه­ ای از خاطرات، یادداشت­ ها و اسناد خصوصی میرزا فضلعلی آقا تبریزی است؛ در پایان مطالعه، این سؤال در ذهن متبادر می­ شود که آیا این مجموعه، بازگو کننده، بحران دموکراسی دز مجلس اول است؟

۲ ـ لازم بود که تدوین­ گر اثر در پیش­گفتار و یا مقدمه ­ی کتاب، بیان می­کرد که مجموعه ­ی اسناد، خاطرات و در کل محتویات کتاب را از کدام آرشیو یا مجموعه شخصی تهیه کرده است و یا حتی­ المقدور به محل نگهداری و نحوه ­ی دسترسی خود به آن­ها اشاره ­ای می­نمود. همچنین به مطالبی مانند تعداد نامه­ های موجود در کتاب، علل گزینش محتویات کتاب و نحوه چگونگی کار، توضیحات بیشتری می­ داد.

۳ ـ میرزا صالح در پیش­گفتار خود، هیچ اشاره ­ای به نحوه­ ی نگارش خاطرات و یادداشت­ های میرزا فضلعلی آقا تبریزی نداشته است؛ یعنی لازم بود علاوه بر توضیحی مختصر در خصوص شیوه­ ی نگارش و روایت یادداشت ها و خاطرات مندرج در کتاب، ارزش تاریخی آن­ها را نیز برمی­ شمرد؛ اهمیت این موضوع در آن است که، نوع نگاه تدوین­گر کتاب و کسی که بیشترین زمان را برای تصحیح و تنظیم مطالب آن صرف نموده؛ بیان می­دارد. این در حالی است که اغلب مطالب پیش­گفتار، در مورد انتخابات تبریز است. هر چند این مطالب می­تواند تا حدی مرتبط با عنوان و موضوع کتاب باشد، ولی موضوعی فرعی است و در بیان اهمیت محتوای کتاب نیست. به طور مثال، میرزا صالح می­توانست در تحصیل یادداشت­ های میرزا فضلعلی و مطالبی که در رخداد ترور اتابک نوشته، میزان بی­طرفی و صداقت وی را در گفتار بررسی کند.

۴ ـ گردآورنده­ی کتاب در پیش­گفتار آن، بعداز آن­که ماجرای انتخاب میرزا فضلعلی آقا تبریزی به عنوان نماینده تبریز و حرکت وی به سمت تهران را بیان می­گوید:

«مردم دمدمی مزاج، تهران چنان دستخوش احساسات شدند که یکی فرزند خود را جهت قربانی روی زمین می­اندازد؛ اما از حاضرین ضجه­ی غریبی بلند گشته و او را منع کردند.»[۱۳]

می ­توان این قضاوت  میرزا صالح در مورد تهران را نوعی توهین به آن­ها دانست؛ زیرا اگر مردم تهران، دمدمی مزاج بودند، چگونه توانستند انقلاب مشروطیت را بنا نهند و تا پایان از گفتار خود عدول نکنند؛ ضمن آن­که میرزا صالخ در صحت روایت خود، سندی ارائه نداده است؛ بدون شک برای بیان موضوعی به این مهمی که کسی بخواهد فرزندش را در سال ۱۲۸۵خ (۱۳۲۴ق) در ملأعام قربانی کند، لازم بود    منبع مؤثقی ارائه شود. البته از صفحه ۹ تا ۱۴ پیش­گفتار، مطالب و روایات دیگری نقل شده که منبع مؤثقی برای آن­ها معرفی نشده است.

۵ ـ در بخش تصاویر کتاب، تصویری از پورداود آمده؛ در حالی که در هیچ جای کتاب، اسمی از وی نمی­ یابیم.

[۱] . میرزاصالح، غلامحسین؛ بحران دموکراسی در مجلس اول (تهران: نگاه معاصر، ۱۳۸۷)، ص۹٫

[۲] . همان، ص۱۰٫

[۳] . همان، ص۱۴۶ تا ۱۵۳٫

[۴] . همان، ص۱۵۴٫

[۵] . همان، ص۱۰٫

[۶] . همان، ص۱۷٫

[۷] . نظام ­الاسلام (میرزا علی مولوی)، فرزند میرزا فضلعلی آقا بود. وی بعدها در دوره های ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم به عنوان نماینده مردم گرمرود، میانه و سراب در مجلس شورای ملی برگزیده شد. برای اطلاع بیشتر ر.ک (اسامی نمایتدگان مجلس شورای ملی: عطاءالله فرهنگ قهرمانی، (تهران: مجلس، ۲۵۶۳)

[۸] . همان، ص۲۲٫

[۹] . همان، ص۴۷٫

[۱۰] . همان، ص۱۴۶٫

[۱۱] . همان، ص۱۴۸

[۱۲] . همان، ص۱۵۱٫

[۱۳] . همان، ص۹ و ۱۰٫

این خبر را به اشتراک بگذارید :