نمی‌توان باور کرد که کسی مجاناً و بلاعوض خود را ببخشد؛ این معامله غیرشرع و باطل است، زیرا معامله‌کننده دیوانه است. اگر فرض کنیم تمام افراد یک ملت چنین کاری بکنند معلوم می‌شود آن ملت دیوانه بوده است و معامله دیوانه صحیح نیست. ژان‌ژاک روسو (قرارداد اجتماعی، کتاب اول)

در این شکی نیست که ما ایرانیان در پاسداشت برخی رخدادهای تاریخی کاهل شده‌ایم، رخدادهایی که برخی همچون عسل شیرین و برخی چون زهر تلخ است؛ همان قدر که ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت بخوبی یادآور روزهای غرورآفرین و انسجام ملی ایرانیان است، ۲۸ مرداد یادآور از هم ­گسیختگی، انشقاق و سقوط غرور ملی است.

هر دو اتفاق به فاصله کمی حادث شدند. شاید این خود حکایت تلخی از نبود خرد جمعی در فرازی مهم از تاریخ کشوری با سابقه چند هزار ساله باشد. اما همگی آکنده از عبرت‌ها و آموزه‌های تاریخی است که می‌تواند راهگشای امروز و فردا و آگاهی‌بخش نسل‌های آینده این مرز و بوم باشد.
امروز پس از گذشت ۶۵ سال از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به سرنگونی دولت مردمی محمد مصدق منجر شد، ابعاد این اتفاق تاریخی هنوز جای بحث و بررسی فراوان دارد. هر از چند گاهی کتاب‌ها و اسناد جدیدی پیرامون این واقعه منتشر می‌شود. کتاب کودتا نوشته یرواند آبراهامیان و اسناد منتشر شده دفتر مورخین وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۱۷ میلادی در زمره این آثار است. اما نکته بارز قضاوت‌های امروزین نسبت به گذشته، وجود اسناد و مدارک فراوانی است که در دسترس قرار دارد و با استناد به آنها بهتر می‌توان قضاوت کرد و نوشت.
بدیهی است که کودتای ۲۸ مرداد یک شبه به وقوع نپیوست؛ وجود این رخداد، با برنامه‌ریزی فرایندی، از سال‌ها قبل، در بسترهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، توسط مجریان و مباشران کودتا طرح‌­ریزی شده بود.
دفتر مورخین وزارت امور خارجه ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۱۷، پس از ۱۰ سال کار پژوهشی و تحقیقاتی در حدود ۱۰۰۷ برگ سند منتشر کرد که ۳۷۵ سند از این مجموعه به طور مستقیم در مورد سرنگونی دولت دکتر مصدق (در دوران ریاست جمهوری ترومن و آیزنهاور) است. این اسناد روابط خارجی امریکا در سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۴ میلادی را بازگو می‌کند و اسناد پراکنده دیگری نیز موجود است که از سیاست‌های امریکا در سال ۱۹۴۲ (۱۳۲۱ خورشیدی) سخن می‌گوید و همگی از اهمیت ایران و منافع نهفته امریکایی‌ها در این منطقه حکایت دارد.
امروز، به‌منظور بررسی ریشه‌های تاریخی وقایعی که منجر به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲شد ضرورت دارد حداقل یک دهه به گذشته بازگردیم؛ دوره‌ای که ایران به‌رغم اعلام بی‌طرفی در جنگ دوم جهانی، توسط قوای متفقین اشغال شد و صدمات جبران‌ناپذیری را از دو سوی این نبرد تحمل کرد.
پس از وقایع شهریور۱۳۲۰، محمدعلی فروغی نخست‌وزیر وقت در صحن مجلس صریحاً از اجرای اصول دموکراسی و مشروطیت در کشور خبر داد. این وعده وی با آزادی مطبوعات، احزاب و برگزاری میتینگ‌ها و نشست‌های سیاسی تا حد فراوانی تحقق یافت. گرچه با این روند، چشم‌انداز مناسبی برای ارتقای سطح آگاهی و معلومات عمومی ایرانیان ترسیم شد، اما مشکل جدی آن روز، فضای سیاسی ایران و وجود افراد نالایق و وابسته به بیگانه در مسند امور بود؛ بسیاری از مدیران ارشد آن دوره تعهدی نسبت به اساس آزادی و مردم سالاری نداشتند و همین افراد در رأس کارهای حساس دولتی قرار داشتند. اما همین اندازه آزادسازی اطلاعات و ایجاد فضای باز سیاسی، به آگاه‌سازی و ارتقای آگاهی عمومی در برخی از طبقات اجتماعی انجامید. به‌طوری که در برخی از موارد، مردم به لحاظ درک مسائل سیاسی و اقتصادی و امور بین‌الملل از دولتمردان و رجال سیاسی چند قدم جلوتر بودند. به‌ویژه در مسأله غارت نفت ایران توسط شرکت نفت انگلیس و ایران این موضوع قابل اثبات است. در پیوند با همین موضوع بر پایه اسناد تازه منتشرشده امریکایی، آنها پس از شهریور ۱۳۲۰ و نهادینه شدن حضورشان در ایران، به سلسله اقدامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای نفوذ بیشتر و کنترل اوضاع در منطقه مبادرت ورزیدند، یعنی آنها از سال‌ها قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آمادگی لازم را برای دخالت سیاسی در ایران داشتند. به‌طوری که مجموعه برنامه‌هایی را در زمینه بهداشت و درمان، کشاورزی و فرهنگ اجرا کردند. قبضه کردن این امور به‌دلیل نگرانی نفوذ حکومت کمونیست از مسیر اقتصادی، فرهنگی و نظامی بود، در نتیجه می‌خواستند که ایران را در این زمینه‌ها توانمند کنند. البته، بسیار ساده‌انگارانه است که همین یک دلیل را عامل این همه نفوذ برشمرد. بر پایه همین اسناد، امریکایی‌ها به سبب جلب اعتماد ایرانیان بویژه توانسته بودند نفوذ بسیاری در میان سیاستمداران، روحانیان، سران ایلات و عشایر و متنفذین محلی به دست آورند.
امریکایی‌ها در این دوران حتی با مخالفان خود از طیف‌های مختلف ارتباط برقرار می‌کردند؛ برپایه اسناد، آنها تلاش‌های وسیعی را از سال ۱۳۲۸ برای برقراری ارتباط با آیت‌الله کاشانی و نزدیکان ایشان مصروف داشتند، به‌طوری که در چند مورد تماس تلفنی و ملاقات‌هایی نیز صورت پذیرفت. از طرف دیگر، با دکتر مصدق و اطرافیان ایشان نیز روابط خوبی برقرار کردند. در مجموع، هیچ‌یک از دو رهبر ملی و مذهبی نگاه بدبینانه‌ای نسبت به امریکایی ها نداشتند. روابط کاشانی و مصدق و اطرافیان آنها به معنی خیانت نبود، بلکه همان‌طوری که اشاره شد، تا قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نگاه ایرانیان نسبت به امریکایی‌ها توأم با اعتماد بود و در این میان تبلیغات گسترده گروه‌ها و احزابی همچون حزب توده – که متأثر از سیاست‌های شوروی بود- چندان مؤثر نیفتاد. جالب‌تر آنکه در اسناد تازه منتشرشده ایالات متحده امریکا، این موضوع در چند سند و گزارش آمده که «ایرانی‌ها هنوز به ما اعتماد دارند و از این اعتماد برای حصول منافع خودمان باید استفاده کنیم». آنها می‌دانستند که نگاه مردم ایران نسبت به انگلیسی‌ها خوب نیست، از این رو، در ظاهر سعی می‌کردند تا از آنها فاصله بگیرند و خود را دولتی مستقل و دوستدار ایران جلوه دهند و از طرفی، بسیار نگران بودند که ایران به کشوری خنثی در منطقه مبدل شده و درپی آن، زمینه ظهور و بروز عوامل کمونیستی شوروی در این منطقه مهیا شد.
امریکایی‌ها با فعال نگه‌داشتن نیروهای خود در ایران به قصد فعال‌سازی جبهه مقاومتی که در دوران جنگ سرد در ایران تشکیل داده بودند، قصد جلوگیری از نفوذ کمونیست‌ها را در منطقه داشتند. این اقدامات و زمینه‌سازی‌ها در انجام موفق کودتای ۲۸ مرداد مؤثر افتاده، به‌طوری که با صرف چند هزار دلار در مرداد ۱۳۳۲ توانستند کودتایی بزرگ رقم بزنند. امروز پس از گذشت سال‌ها از آن حوادث تلخ و ناگوار آنچه مسلم است اینکه باید بپذیریم  بیگانگان و همچنین همسایگان در منطقه همیشه به‌دنبال منافع خود بوده‌اند و هیچ‌یک از آنها ذره‌ای از منافع ملت ایران را مدنظر نداشته و ندارند. تاریخ معاصر کلاس درسی است که گوشزد می‌کند هیچ کشوری بالقوه نمی‌تواند دوست یا دشمن ما قلمداد شود، بزرگ‌ترین دشمن ما نداشتن درک درست از شرایط است و اینکه در هر مقطعی از تاریخ منافع کوتاه‌مدت و بلندمدت کشور مدنظر قرار گیرد. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات سیاسی دو سده گذشته هدف‌گذاری نکردن این منافع بوده است.
امروز باید بپذیریم در بررسی سیر وقایعی که به سرنگونی دولت محمد مصدق و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منجر شد، اقشار مختلف مردم، دولتمردان و رهبران ملی و مذهبی همه با هم در این شکست مقصر بودند. بی‌گمان اگر درک متقابل و گذر از منیت‌ها اتفاق می‌افتاد، شاید سرنوشت ایران طور دیگری رقم می‌خورد. بررسی کودتای ۲۸ مرداد نه تنها مرور یکسری وقایع ناگوار و ناصواب برای کشورمان است، بلکه باید بهانه‌ای برای آسیب‌شناسی برخی سرخوردگی‌ها و شکست‌ها باشد.
مطالعه و درک صحیح زمینه‌ها و پیامدهای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بجد به رجل سیاسی کشور توصیه می‌شود، تا عبرت‌ها و آموزه‌ها از پس آن به دست آید و به خاطر داشته باشیم که در هر دوره زمانی هیچ چیز بالاتر از منافع ملی ما نیست.
کلیدواژه ها : ,

این خبر را به اشتراک بگذارید :