عریضههای مردم از خوار و خفیف شدن شکوه ایران در عصر قاجار شکایت داشتند
علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی در همایش «گذار از قاجار به پهلوی» گفت: عریضههایی که از سوی مردم به نمایندگان دوره پنجم مجلس شورای ملی نوشته شده از پایین کشیده شدن شکوه و عظمت ایران و خوار و خفیف شدن این سرزمین در عصر قاجار شکایت داشتند و برخی از این اسناد انقلاب مشروطه را انقلاب هزینهداری برای مردم ایران بهشمار میآوردند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، همایش «گذار از قاجار به پهلوی» با سخنرانی دکتر علی ططری، مدیر مرکز اسناد کتابخانه مجلس شورای اسلامی، دکتر الهام ملکزاده، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر علیرضا ملاییتوانایی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دکتر فرهاد دلفانی، تاریخنگار، دکتر علیمحمد طرفداری، عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی، محمدعلی بهمنی قاجار، پژوهشگر، دکتر مجید تفرشی، تاریخنگار، حوریه سعیدی، مدیر مرکز اسناد پژوهشکده آرشیو ملی، امید اخوی، دانشجوی دکتری تاریخ یکشنبه ۱۶ اسفندماه در آرشیو ملی برگزار شد.
عریضهها اجتماعیترین اسناد ایرانی
ططری با ارائه مقاله «گذار از قاجار به پهلوی با تکیه بر عرایض مردم» گفت: اجتماعیترین اسناد ما، اسناد عرایض است و نکاتی که در این نوع اسناد وجود دارد در کمتر اسناد آرشیوی کشور دیده میشود. عریضههایی که بنده به آنها استناد کردم خطاب به نمایندگان مجلس شورای ملی دوره پنجم است. اگرچه میدانید از کودتای سوم اسفندماه ۱۲۹۹ تا چهارم آبان ۱۳۰۲ مجموعه اسناد سیستماتیکی از شخص رضاخان، اقدامات و تحرکات وی در رسیدن به رضاشاهی در آرشیو مجلس شورای اسلامی وجود دارد. این روند را براساس فضاسازی که موسس پهلوی در رسیدن به قدرت انجام داد، بنده با تکیه بر اسناد موجود بررسی کردم.
وی اظهار کرد: در بررسی تحرکات رضاخان برای دستیابی به قدرت اسناد موجود را به دو دسته اسناد تهران و اسناد شهرستان تقسیم کردم. در میان این دو دسته اسناد اشتراکاتی وجود داشت، در بین اسنادی که از تهران به مجلس فرستاده شده عمدتا به شکوه و عظمت ایران و پادشاهانی مانند کوروش، داریوش و انوشیروان که دوران پرشکوه ایران را رقم زدند، در متن این نامهها اشاره شده است و در دوران قاجار این شکوه و عظمت به پایین کشیده شده و ملت ایران خوار و خفیف شدند. سلسله قاجار را بیحس و احساس و خوشگذران مینامند. یک نکته دیگر نگرانی از انقلاب دوم است زیرا برخی از این اسناد انقلاب مشروطه را یک انقلاب هزینهدار برای مردم ایران دانستند و هرگونه انقلاب را در آن مقطع بیحاصل شمردند که هیچ نفعی برای جامعه نخواهد داشت.
کودتا نقطه کانونی حکومت پهلوی بود
علیرضا ملاییتوانی با انتقاد از شتاب در برگزاری این همایش گفت: موضوع «گذار از قاجار به پهلوی» مساله بسیار مهمی است که اگر شما به منابع تاریخنگاری در دوره معاصر نگاه کنید این بحث گذار یکی از موضوعات بسیار مهمی است که بسیاری از محققان نامدار ایرانی و ایرانشناسان خارجی درباره آن مطلب نوشتهاند. برای بنده بسیار تاسفآمیز بود که چگونه در یک فرصت کوتاه از مولفان و محققان خواسته میشود که به ارائه پژوهشی در این باره بپردازند. در حالی که تحقیق، پژوهش و ارائه مقاله در این موضوع نیاز به مطالعه و فکر دارد تا مسائل مهم و بحثانگیز آن مطرح شود.
وی درباره بررسی انتقادی روایت رسمی حکومت پهلوی از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ گفت: این کودتا حادثه بسیار مهمی در تاریخ معاصر است و چه در عصر پهلوی و چه پس از انقلاب اسلامی محل مناقشه، تفسیرها و بررسیهای مختلفی بوده و هست. بنابراین کودتا کانونیترین حادثهای است که در انتقال قدرت از یک سلسله به سلسله بعدی در تاریخ معاصر ایران رخ داده است.
ملاییتوانی ادامه داد: در تاریخنگاری رسمی دوره پهلوی کودتا به عنوان یک لحظه ویژه در تاریخ معاصر ایران تلقی شده و «گیروشه» تعبیری در این رابطه دارد و میگوید:« این لحظه خاص حادثهای است که به ندرت اتفاق میافتد و رخدادهای پیش از آن و حوادث پس از آن تفاوت معناداری دارند.» اگر به دوره پهلوی توجه کنیم چنین مسالهای را مشاهده میکنیم.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: در تاریخنگاری معاصر به مساله کودتای سوم اسفند به عنوان یک رخداد نادر نگاه شده است؛ رخدادهای نادر مثل انقلابها، نهضتها و جنبشها که در حیات ملتها به ندرت اتفاق میافتند و هرگاه که روی میدهند آثار دامنهدار جدی در سرنوشت ملت ما بر جای میگذارند. این برداشتی بود که تاریخنگاران رسمی دوره پهلوی از این حادثه داشتند و آن را سرآغاز تاریخ معاصر ایران برمیشمردند.
قحطی که سربازان بیگانه به آن دامن زدند
ملکزاده گفت: بر اساس اسناد موجود در آرشیو ملی و سایر آرشیوهای ایران حکایت از روند بسیار دشوار و دور از انتظار رواج ناامنی، رواج بیاخلاقی و انواع غارتها باعث شد تا مردم به تاسیس کمیسیون جنگ پافشاری کردند و با تکیه بر این کمیسیون به دفاع از شهر پرداختند.
وی افزود: عریضههای فراوانی که از گستردگی خسارات حکایت دارد به خوبی نشانگر این است که نظامیان روس، عثمانی و تعدادی از عشایر و اقوام درگیر با یکدیگر به هنگام رفت و آمد به مناطق مختلف از جمله در آذربایجان و نواحی غرب کشور کشتزارهای زیادی را لگدکوب ستوران خود کردند و به محصولات کشاورزی لطمه فراوان زدند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: این پدیده بیتردید در بروز قحطی و کمبود مواد غذایی در این مناطق اثر موثری داشت و موجب دشوار شدن زندگی افراد درگیر در جنگ جهانی نخست شد. ضمن اینکه در دوران جنگ همواره تعدادی از سربازان روسی در خانههای مردم زندگی میکردند و آسیبها و خسارتهایی میزدند که گوشهای از آنها در عریضههای فرستاده شده به مجلس بازتاب یافته است.
تصور اشتباه ایرانیان از سیاستهای ابدی بریتانیا
تفرشی گفت: در نخستین سالهای قرن بیستم از ۱۳۰۳ تا ۱۳۱۴ در یک دوره یازده ساله در واقع آغاز دوران نوینی از سیاستهای توسعهطلبانه و تجاوزگونه در مناطق اقماری ایران و خود ایران است. این زمان برابر
با سالهای ضعف در حکومت مرکزی ایران است و مهمترین مساله در این دهه حضور گسترده نیروهای نظامی بریتانیا در خلیجفارس و اشغال جزایر ایرانی است، پس از آن مساله نفت دارسی و کنسرسیوم وجود دارد که نهایتا پس از یک دهه تلاش به ثمر میرسد که این مساله نیز جزئی از سیاست خارجه ایران به شمار میآید.
وی افزود: بحث جنگ جهانی اول، اشغال و درگیری در مناطق مختلف مرزی است اما پس از این مسائل باید بگویم در فاصله جنگ جهانی تا سال ۱۹۲۱٫م چند حادثه است که باید به آنها توجه شود. قبل از پرداخت به تحولات پسا جنگ جهانی اول، باید بگویم یکی از اشتباهات رایج در ایران در بررسی تاریخ روابط ایران و بریتانیا این است که معمولا تصور میشود که دولت بریتانیا در غرب یک سیاست واحد و مشخص ازلی و ابدی داشته و کاملا غیرقابل تغییر بوده است.
تاریخ ایران باستان پیرنیا همچنان مورد توجه است
امید اخوی نیز با ارائه مقالهای درباره تاریخ ایران باستان و خانهنشینی مشیرالدوله گفت: وی پس از کنارهگیری از سیاست منشا خیر میشود و تالیفات بسیار ارزنده از جمله «تاریخ ایران باستان» را بر جای میگذارد که امروزه با وجود گذشت ۸۵ تا ۹۰ سال از تالیف آن همچنان منبع اصلی مطالعه ما در گرایش تاریخ ایران باستان، این اثر است. پیرنیا زبانهای آلمانی و فرانسه را به خوبی میدانسته و میتوانسته به انگلیسی و ترکی نیز صحبت کند. شخصیت وی را میتوان در این جملات خلاصه کرد. توجه به عامه و اکثریت، رعایت حفظ قوانین تا آنجایی که مفید به حال جامعه باشد و دیگر حفظ شخصیت، پرستیژ و کاراکتر شخصیش.
مخالفت عمومی با ظهور سلطنت پهلوی
محمدعلی بهمنیقاجار درباره «افکار عمومی و سقوط قاجاریه» گفت: افکار عمومی با جمهوریخواهی مخالف بودند و در ماجرای قتل میرزاده عشقی ۳۰ هزار نفر از ۱۵۰ هزار نفر جمعیت تهران آن روز در تشییع جنازه وی شرکت و با رضاخان سردارسپه ابراز مخالفت کردند. در ماجرای ماژور ایمبری نیز مخالفتهای بسیاری را مشاهده میکنیم و همچنین بحث عاشورای ۱۳۰۴ نکته مغفولی است و در کل باید گفت احساسات منفی مردم نسبت به مقام سلطنت بسیار زیاد بود. در انتخابات مجلس ششم در تنها حوزهای که انتخابات به طور آزاد برگزار میشود، تهران بود که ۱۲ نامزد برگزیده آن افرادی بودند که در پروژه تغییر سلطنت یا حاضر نشدند و یا رای منفی دادند. این نمونهها نشان میدهد که احساسات عمومی با تغییر سلطنت مخالف بود.
دستخط سرزنشآمیز ولیعهد خطاب به قائممقام
حوریه سعیدی نیز گفت: در بسیاری از متون تاریخی عصر قاجار رابطه ولیعهد (عباسمیرزا) و قائممقام فراهانی رابطه مریدی- مرادی و شاگردی-معلمی تعریف کردهاند اما به نظر میرسد این احساس ارادت همیشگی نبوده و در بسیاری از موارد به نوعی تقابل و حتی مجادله میانشان اتفاق افتاده است. وی از منظر یک سیاستمدار با درایت به همانگونه که میاندیشیده، عمل میکرده است و شاید این موضوع حتی برای عباسمیرزا، شاهزادهای نواندیش که حکومت و ترقیات نظام خویش را مدیون درایتهای وی بوده، نیز گران میآمده است.
وی افزود: با وجود شجاعت و توانایی عباسمیرزا، احساس همسنگی با قائممقام فراهانی در تصمیمگیریها را برنمیتابیده است پس بسیار مواقع همرای با دیگر سیاستورزان اطراف خود زبان شکایت از قائممقام گشوده و وی را از بابت برخی بیملاحظهگریها سرزنش میکرده است. در دستخطی که از عباسمیرزا خطاب به وی وجود دارد، این صراحتلحن و سرزنش کاملا روشن است. دستخط ظاهرا در جواب مطلب یا عریضهای است که قائم مقام به ولیعهد نوشته است و در آن مطلبی را عنوان کرده که به وی برخورده است و در جواب با لحن عتابگونهای وی را مورد خطاب قرار داده است.
تاریخ ابزار مشروعیت بخشیدن به پهلوی
علیمحمد طرفداری نیز گفت: ما در طول تاریخ سلسلهای نداریم که تاریخ را مبنایی برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت قرار دهند. حکومتها در تاریخ ایران بعد از اسلام عمدتا مشروعیت خود را از یک منظر دینی تامین میکردند. سلاطین یا مشروعیت خود را از خلیفه میگرفتند که باز جنبه دینی دارد و فرد خلیفه جانشین پیامبر است یا اینکه سایه خدا بر زمین است. یعنی پادشاه از این بابت سلطنتش مشروعیت دارد که به یک منبع غیر زمینی و الهی متصل است.
وی عنوان کرد: برای نخستین بار در دوره پهلوی این فرایند به کنار میرود و حکومت جدیدی که سر کار میآید هیچ تعلق و علاقهای به انتصاب خود به این مسائل ندارد و حتی از یک رویکرد ضد دینی برخوردار است و با نمادهای دینی مانند حجاب و عزاداری و غیره مخالفت میکند و سرستیز و برخورد قهرآمیز دارد.
دورههای تاریخی را نمیتوان مانند کیک برش زد!
فرهاد دلفانی گفت: باید بگویم ما یک گذر تاریخی داریم و یک گذار. اگر بخواهیم بحث گذار را در نظر بگیریم باید حتما دو مفهوم را در نظر بگیریم و نخست بحث گسست تاریخی است و دیگری بحث تداوم تاریخی. تنها با پرداختن به این دو مفهوم است که میتواند ما را از روایتگری گذر با گذار تاریخی روشن کند. بر این اساس ما باید از خود پرسش کنیم که آیا تغییر سلطنت در ایران یک گسست تاریخی به وجود آورده یا نیاورده است؟
وی افزود: اگر موجب گسست شده چگونه و به چه شکل بوده است زیرا باید توجه کنیم ما نمیتوانیم دورههای تاریخی را مانند کیک برش بزنیم و بگوییم از این دوره تا دوره بعدی به این شکل بوده است. در واقع در تغییر سلسلهها، حکومتها از یک طرف مایل به گسست تاریخی است اما ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی درباره این تغییر مقاومت میکنند. بنابراین به نظرم تاریخنگاری این دوره به شکلی باید به سوی شناخت چالش میان گسست و تداوم تاریخی این دوره برود.
این خبر را به اشتراک بگذارید :