تهران- ایرنا- سیاست شفاف سازی محمد مصدق نخست وزیری وقت و اعتمادسازی آیت الله کاشانی در کشور سبب شد تا مردم نسبت به آینده خود و جامعه احساس مسوولیت کنند و با فداکاری که در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ خورشیدی از خود نشان دادند خط بطلانی بر اندیشه توطئه گران کشیدند تا این قیام تجربه و درس بزرگی از وحدت و انسجام برای آیندگان به ارمغان آورد.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ چرایی و چگونگی حوادث سیاسی و اتفاق های تاریخی و پاسخ به آنها زمانی می تواند مفید و عبرت آموز باشد که تنها به عنوان یک حادثه تاریخی به آنها نگاه نشود بلکه باید فراتر از مقطع زمانی و مکانی وقوع آن درباره اش تامل کرد زیرا بازیگران و تعامل متغیرها با یکدیگر به یک عرصه و دوره زمانی خاصی محدود نمی شود.

قیام سی ام تیر ۱۳۳۱ خورشیدی به مثابه حادثه ای تاریخی و محصور در زمان و مکانی خاص با توجه به بازیگران آن و نقش دولت های استعماری در ایران می تواند برای جامعه امروزی بسیار آموزنده باشد زیرا از یک طرف فداکاری مردم در این قیام که با خون صدها تن شهید همراه بود باعث شد تا تلاش های دولت انگلیس و عوامل داخلی آن که با هدایت و حمایت دولت آمریکا همراه بود، به شکست منجر شود و از طرفی دیگر همدلی و همراهی رهبری مذهبی؛ یعنی آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی با رهبری ملی همچون محمد مصدق نتایج مهمی برای مردم و دولت به بار آورد و توانستند در برابر محمدرضا پهلوی و دربار او ایستادگی کنند. هرچند این مهم به دلایل گوناگون امتداد پیدا نکرد و وضعیت به گونه ای دیگر رقم خورد.

«علی ططری» استاد تاریخ و رییس مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی به مناسبت سالروز قیام سی تیر در گفت وگو با پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا، شرایط سیاسی ایران در آستانه وقوع این قیام را متاثر از سلسله عواملی دانست که ریشه در سال های گذشته داشته است.

ططری با بیان اینکه پس از شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی و سقوط رضاخان فضای جدید سیاسی در ایران آغاز شد، گفت: این هنگامه با دوره های پیش از خود به طور کلی متفاوت بود، به گونه ای که می توان به لحاظ آزادی فضای سیاسی آن را از بازترین دوره های تاریخ معاصر نامید. در همین دوره تا ترور محمدرضا پهلوی در ۱۳۲۷ خورشیدی، روزنامه ها، احزاب، جلسه های سیاسی و … گسترش چشمگیری پیدا کردند. هرچند از طرفی نفوذ کشورهای بیگانه نیز در ایران بیشتر شد.

این استاد تاریخ در ادامه بیان داشت: اسناد دفتر مورخین وزارت امور خارجه آمریکا که در ۲۰۱۷ میلادی منتشر شد نشان می دهد که از شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی، نفت، موقعیت راهبردی ایران در منطقه، بلوک بندی شرق و غرب و جلوگیری از نفوذ کمونیسم باعث شد تا ایران بیش از پیش برای کشورهای غربی اهمیت پیدا کند. در نتیجه جریان بازی بزرگ که با قرارداد ۱۹۰۷ میلادی و میان روسیه و انگلیس(تقسیم ایران میان این ۲ کشور و یک منطقه بی طرف) آغاز شده بود، این بار به شکل دیگری خود را نشان داد و آمریکا به عنوان بازیگر جدید وارد عرصه سیاسی ایران شد.

رییس مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه این اسناد نشان دهنده تلاش های آمریکا برای نفوذ در ایران است، گفت: آمریکایی ها برای دستیابی به هدف ها و منافع خود در ایران فعالیت هایی در حوزه های مختلف از جمله کشاورزی، درمان، فرهنگ و هنر، مطبوعات و … انجام می دادند. این اسناد آشکار می کند که روزنامه هایی در ایران انتشار پیدا می کرد که با پول آمریکاییان و در راستای هدف های آنها بوده است. آمریکا تمام این اقدامات را انجام داد که بتواند در ایران نفوذ پیدا کند و در نهایت به این مهم نیز دست پیدا کرد. به طور کل باید دانست فضای باز سیاسی دهه ۲۰ خورشیدی فرصتی بود که جامعه ایران نتوانست از آن به خوبی استفاده کند.

وی در ادامه افزود: در چنین شرایطی مردم به سبب جریان باز اطلاعات و افزایش آگاهی به این نتیجه رسیدند که آنچنان که بایسته است به حق و حقوق خود نرسیده اند. برای نمونه آنها دریافتند که در قراردادهای نفتی حق آنها تضییع شده است. بنابراین نمایندگان در مجلس به رهبری محمد مصدق و همراهی آیت الله کاشانی تلاش هایی انجام دادند که به ملی شدن نفت ایران در ۱۳۲۹ خورشیدی منجر شد و این یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران بود اما از طرفی دیگر کشورهای خارجی به ویژه انگلیس به تفرقه افکنی در داخل و ایجاد فشارهای سیاسی و تحریم های اقتصادی از خارج دست زدند.

ططری در ارتباط با شرایط سیاسی کشور در آستانه دهه ۳۰ خورشیدی اظهار داشت: در آغاز دهه ۳۰ خورشیدی محمد مصدق به نخست وزیری انتخاب شد. مصدق در جریان انتخابات دوره هفدهم مجلس به اندازه ای فضای سیاسی را آزاد گذاشت که جریان دربار با نفوذ خود و تقلب های انتخاباتی که انجام داد، نمایندگان بیشتری را وارد مجلس کرد. از این رو آنها آنچنان علاقه مند نبودند که مصدق بر سر کار باشد. او نیز به عنوان نخست وزیر از دربار تقاضا کرد تا وزارت جنگ را در اختیارش قرار دهند اما محمدرضا پهلوی با این موضوع مخالفت و در چنین شرایطی مصدق استعفا کرد و دربار در ۲۵ تیر ۱۳۳۱خورشیدی احمد قوام را که آمریکا و انگلیس نیز از او حمایت می کردند، به نخست وزیری انتخاب کرد.

این استاد تاریخ درباره نقش آیت الله کاشانی در قیام سی ام تیر ۱۳۳۱ خورشیدی بیان داشت: وی به عنوان رهبری مذهبی چهره ضد استعماری داشت و با انگلیس مخالفت می کرد. به همین سبب به حمایت از مصدق و مخالفت با نخست وزیری احمد قوام بیاینه ای صادر کرد و از مردم خواست که به خیابان ها بیایند. از طرفی نیروهای ملی نیز به رهبری مصدق وارد عرصه شدند و همه این عوامل باعث شد تا در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ خورشیدی مردم یک صدا از نخست وزیری مصدق حمایت کند. در چنین فضایی احمد قوام استعفا کرد و مصدق بار دیگر به نخست وزیری انتخاب شد.

رییس مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی درباره توجه آمریکایی ها به آیت الله کاشانی گفت: از یک هزار و هفت برگ اسنادی که دفتر مورخین وزارت امور خارجه آمریکا منتشر کرد، نام آیت الله کاشانی بسیار به چشم می خورد. این امر نشان می دهد که آمریکایی ها به نفوذ و نقش او در ایران به ویژه در میان مردم به خوبی آگاه بودند. به همین سبب برای نزدیک شدن به او از هر روشی استفاده کردند اما به نتیجه نرسیدند هرچند از طرفی دیگر ترس خاصی نیز از نفوذ و قدرت تاثیر آیت الله کاشانی بر افکار عمومی داشتند.

بنابراین آیت الله کاشانی در میان مردم مذهبی، بخشی از ملی گراها و گروه های دیگر دارای نفوذ خاصی بود و از وی پیروی می کردند. به همین سبب نیز در قیام سی تیر با بیانیه ای که صادر کرد توانست نوعی همدلی و هماهنگی میان مردم در حمایت از دولت ملی مصدق ایجاد کند که در نتیجه به پیروزی این قیام منجر شد.

وی درباره نقش مردم در حمایت از دولت ها در ایران خاطرنشان کرد: اعتمادسازی که میان دولت ها و ملت ها شکل می گیرد نقش تعیین کننده ای در این حمایت دارد؛ یعنی هرگاه دولت ها توانسته اند با شفاف سازی هایی که انجام می دهند میان مردم اعتمادسازی کنند مردم نیز در حمایت از آنها از هیچ کوششی فروگذاری نکرده اند که نمونه بارز آن در قیام سی تیر ۱۳۳۱ خورشیدی اتفاق افتاد. در این قیام مردم در حمایت از یک دولت ملی با محمدرضا پهلوی مخالفت کردند تا آنجا که او مجبور شد به خواسته آنها تن بدهد و نخست وزیری مصدق را امضا کند.

ططری در پایان با اشاره به اینکه قیام سی تیر یک حادثه تاریخی و عبرت آموز است، یادآور شد: هر زمانی که دولت ها با شفافیت سازی مردم را از امور داخلی کشور، قدرت های تاثیر گذار و مذاکره هایی که انجام می شود، مطلع و آگاه کرده، مردم نیز وارد عرصه شده اند اما هر زمان که میان دولتمردان با قدرت های مردمی مانند رهبران ملی، مذهبی، تاجران و … تفرقه ایجاد می شود دولت ها و مردم هر ۲ از این تفرقه و اختلاف ضرر می کنند. بنابراین قیام سی تیر به عنوان یک حادثه تاریخی و عبرت آموز نشان می دهد که همدلی که میان مردم به رهبری مذهبی آیت الله کاشانی و دولت ملی به رهبری مصدق ایجاد شده بود، باعث شد تا هر ۲ گروه به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند. بنابراین در شرایط کنونی که جریان نفوذ قدرت های بیگانه در منطقه در حال افزایش است اگر مردم با دولت همراه و همدل باشند و دولت نیز با شفاف سازی که انجام می دهد، اعتماد عمومی را جلب کند، هیچ قدرتی نمی تواند به اعمال نفوذ در کشور بپردازد.

این خبر را به اشتراک بگذارید :