به گزارش سایت تاریخ شفاهی، چهاردهمین همایش تاریخ شفاهی با عنوان «تاریخ شفاهی در ترازو» صبح روز سه‌شنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ توسط گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و انجمن تاریخ شفاهی ایران، با حضور استادان، صاحب‌نظران و فعالان این حوزه در تالار صائب تبریزی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان برگزار شد.

دکتر علی ططری، عضو هیأت مدیره انجمن تاریخ شفاهی ایران و پایه‌گذار واحد تاریخ شفاهی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی

در آغاز بخش دومِ این همایش، به «آسیب‌شناسی تولیدات تاریخ شفاهی در ایران» پرداخت و اظهار داشت: «مطالبم را به دو بخش تقسیم می‌کنم. یکی در خصوص آسیب‌شناسی تولیدات مراکز و نهادها و دوم؛ ۱۲ سؤال در حوزه تاریخ شفاهی، با هم‌فکری دکتر محسن کاظمی تدوین کرده‌ایم که به عنوان چالش و پرسش برای دانشجویان و علاقه‌مندان به تاریخ شفاهی مطرح خواهم کرد.

تاریخ شفاهی سه ضلع دارد: مصاحبه‌کننده، مصاحبه‌شونده و کارفرما. برای آسیب‌شناسی، ابتدا باید این سه ضلع را تبیین کنیم، بشناسیم و یک به یک، آسیب‌هایی که متوجه آ‌نهاست شناسایی کنیم. حال، روی خروجی‌ها بحث می‌کنیم و حتماً از زیستۀ کاری خودم مصادیقی ارائه خواهم کرد. نخست در حوزه انتشار تاریخ شفاهی، این سؤالات مطرح است: 

آیا تاریخ شفاهی، حتماً باید منتشر شود؟ آیا رسالت تاریخ شفاهی، این است که به سرعت منتشر شود؟ جواب، خیر است! سؤال بعدی: چرا باید برای انتشار کتاب، عجله شود؟ من مدتی است که درگیر یک طرح تاریخ شفاهی در خارک هستم. ابتدا وزارت نفت – سفارش‌دهنده پروژه- شخصیت‌هایی برای انجام مصاحبه به ما معرفی کرد، اما وقتی جلوتر رفتیم، متوجه شدیم نیروی دریایی سپاه، نیروی هوایی و دریایی ارتش و ۸ شرکت دیگر از زیرمجموعه شرکت نفت، درگیر این ماجرا هستند. اگر بر اساس اسامی که به ما داده شده بود، کتاب را منتشر می‌کردیم، قطعاً یک کتاب ابتر و ناقص بود. مگر همه رسالت تاریخ شفاهی، بر اساس کتاب است؟! مگر نباید یک آرشیو منظم و قابل رجوع، شکل بگیرد؟ این قضیه هم گم شده و یکی از آسیب‌هاست.»

وی در ادامه، به آسیب‌شناسی علمی و فنی تاریخ شفاهی پرداخت و با تأکید بر اهمیت ارائه طرح پژوهش در پروژه‌های تاریخ شفاهی گفت: «خیلی از سازمان‌هایی که در آنجا تجربۀ کاری داشته‌ام، اساساً پروپوزال نمی‌خواهند و می‌گویند، شما تجربه تاریخ شفاهی دارید، بروید و انجام دهید. مگر نه اینکه هر کار تحقیقی و پژوهشی بر اساس نیاز انحام می‌شود؟ یعنی نکات تاریکی وجود دارد که قصد روشن کردن آن‌ها را داریم. آیا نباید طرح مسأله، بیان مسأله، هدف، فرضیه، خروجی، مدت‌ زمان و هزینه‌ها مشخص و تبیین شود؟ البته در طول ۳ سال گذشته، ارائه پروپوزال در اغلب سازمان‌ها به نوعی نهادینه شده و باید اجباری شود. راستی‌آزمایی، بحث سوم است. در پروژه‌ای، مدیری بود که قبل از ما، بیش از ۱۰ بار با او مصاحبه شده بود. وقتی سراغش رفتیم، اتنظار ۴ ساعت مصاحبه داشتیم، اما در حد نیم ساعت و به نحوی برای رفع تکلیف صحبت کرد.»

دکتر ططری بر اهمیت آرشیوسازی از اسناد صوتی و تصویری مصاحبه‌های تاریخ شفاهی تصریح کرد: «اگر کسی بخواهد کار ما را نقد کند، باید به کدام آرشیو دسترسی داشته باشد؟ اساساً به غیر از یکی دو مرکز فعال تاریخ شفاهی، تصور نمی‌کنم هیچ‌یک خدمات آرشیوی داشته باشند. اگر یک اثر را منتشر کنند و یک دانشجو بخواهد، کلامِ راوی را راستی‌آزمایی کند یا تطبیق دهد، به کجا باید مراجعه کند؟ این هم یک چالش بزرگ است. در یک پروژه‌ای در حوزه بانکداری، کمیته پرسش تشکیل دادیم و ۷ نفر از مدیران بانکی قبل از انقلاب را انتخاب کردیم و گفتیم اگر شما به جای مصاحبه‌کننده تاریخ شفاهی قرار بگیرید، چه پرسش‌هایی به ذهنتان می‌آید؟ اساساً خودِ پرسش هم یک فرآیند است که به دو دسته تقسیم می‌شود: یک سری پرسش‌های عمومی مثل: محل تولد، تحصیلات و سیر زندگی راوی است.

یک سری سؤالات تخصصی، بر اساس زیستۀ کاریِ راوی استخراج می‌شود. بخش دیگر، حقوق راوی است. گاهی راوی، از چهره‌های سیاسی و پارلمانی است که معمولاً وضعیت مالی خوبی دارند و قائل به دریافت حق‌الزحمه یا هدیه برای انتشار کتابشان نیستند، ولی برخی از بازنشستگان، حتی امکان پرداخت هزینه ایاب و ذهاب برای حضور در جلسه مصاحبه را ندارند. گاهی حتی اسم راوی، روی جلد نمی‌آید و حتی داخل جلد هم به سختی پیدا می‌شود.»

وی با اشاره به ضعف سازمان‌ها در حوزه مستندسازی، هدف اصلی تاریخ شفاهی را مستندسازی خواند و گفت: «تاریخ شفاهی باید برای نسل‌های آینده، دانشجویان و پژوهشگران آن سازمان آرشیو شود. خودِ سازمان، اولین مصرف‌کنندگان تاریخ شفاهی‌اند که هیچ برنامه‌ای برای مستندسازی آن ندارند. بحث دیگر، آموزش است که خلأ بزرگی می‌بینیم و بسیاری از سازمان‌ها اصلاً آموزش تاریخ شفاهی ندارند. انجمن تاریخ شفاهی در طی سال‌های گذشته، آموزش را به عنوان یک استاندارد تاریخ شفاهی مقداری نهادینه کرده است. بحث پیش‌مصاحبه هم خیلی مهم است که کمتر شاهد آن بوده‌ایم. حتی قائل به این امر هستم که پیش‌مصاحبه، فرآیندی برای طراحی سؤالات و شناسایی فرد است؛ حتی در روند پیش‌مصاحبه می‌توان فرد را کنار گذاشت. وقتی با او مصاحبه کردیم و متوجه شدیم که اطلاعات خاص یا حافظه درستی ندارد و یا دچار تخیل و توهم است، می‌توانیم او را از مصاحبه حذف کنیم.

دکتر علی ططری در پایان سخنانش، ۱۲ پرسش را به عنوان چالش‌های اصلی، از کلیت وضعیت تاریخ شفاهی در ایران، این‌گونه مطرح کرد:

«۱: چرا تاریخ شفاهی در طول دو دهه اخیر، این همه مورد اقبال عمومی قرار گرفته است؟

۲: دستگاه‌ها و نهادها (کارفرما) چه انتظار و معجزه‌ای از تاریخ شفاهی دارند؟

۳: تاریخ شفاهی چه دردی از جامعه دوا می‌کند؟

۴: پناه به تاریخ شفاهی، گریز از چیست؟ آیا جامعه ما خیلی سیاست‌زده شده یا گرفتار مشکل دیگری است که همه سازمان‌ها به تاریخ شفاهی پناه می‌آورند؟

۵: محصولاتی که به عنوان تاریخ شفاهی تولید می‌شوند، آیا ویژگی تاریخ شفاهی را دارند؟ البته عقیده انجمن این است که اغلب این آثار، شِبهِ تاریخ‌نگاری است.

۶: پس از حدود ۳۰ سال از اوج گرفتنِ تاریخ شفاهی، آیا خودِ کسانی که در حوزه تاریخ شفاهی کار می‌کنند، از ماهیت آن باخبرند؟

۷: آیا واعظان تاریخ شفاهی نظیر: مدرسان و مدیران این حوزه، مهارت و تجربه کافی در این حوزه دارند؟ و اگر دارند، کجا آموزش دیده‌اند؟

۸: بالاخره چه زمانی باید وارد فضای انتقادی در حوزه تاریخ شفاهی شد؟

۹: یکی از ویژگی‌های تاریخ شفاهی، دموکرات بودن آن است. اما آنچه که امروز شاهد آن هستیم، عوام‌زدگیِ تاریخ شفاهی است. عمومی بودنِ تاریخ شفاهی، مزیت است. اما عوام‌زدگی، حتماً یک آسیب است.

۱۰: چرا علی‌رغم رشد سریع تاریخ شفاهی و همچنین کارآفرینی برای دانشگاه‌ها، به غیر از گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، هیچ دانشگاهی وارد این عرصه نشده و در حد شعار و تفاهم‌نامه باقی مانده است؟

۱۱: چرا تاریخ شفاهی در ایران، در چمبره سیاست گرفتار شده؟ به طوری که از بالاترین تا پایین‌ترین مقام سیاسی، صاحب‌نظر حوزه تاریخ شفاهی است و حتی راهکار می‌دهد و سیاست‌گذاری می‌کند.

۱۲: آیا تاریخ شفاهی به عنوان یک کالا عرضه می‌شود؟ یعنی این بسته‌بندی که ظاهر آن تاریخ شفاهی است، درونش خاطره‌نویسی است یا خیر؟»

این خبر را به اشتراک بگذارید :