گفتگوی دکتر علی ططری با هفته نامه صدای آزادی
سمیه حاتمی فرد: روزهای گرم انتخابات در راه است و صدای آزادی این روزها پاتوقی گرم برای بسیاری از چهره های شاخص فرهنگی، اجتماعی و … است. یکی از مهمانان ویژه ی صدار آزادی، فرزند زنده یاد اسماعیل ططری است. دکتر علی ططری متولد یکم اردیبهشت ماه سال هزار و سیصد پنجاه و هفت در محله سرچشمه کرمانشاه است. دانش آموخته مقطع دکترا تاریخ از دانشگاه آزاد اسلامی و دارای سوابق اجرایی و علمی همچون: مدیر مرکزاسناد مجلس شورای اسلامی، مدیر مرکز پژوهش کتابخانه،موزه و مرکزاسناد مجلس شورای اسلامی، دبیر اجرایی و علمی بیش از بیست و پنج همایش ملی و بین المللی است. مدرس دانشگاه های امیر کبیر، خواجه نصرالدین طوسی، الزهرا و علم و فرهنگ دارای شصت مقاله علمی منشر شده و پانزده تالیف و تصحیح و … با او به گفتگویی خواندنی نشسته ایم که خلاصه ای از آن گفتگوی مشروح پیش روی شماست:
**برای شروع بفرمایید کجا متولد شده اید؟
من در شهر کرمانشاه و دربامداد روز اول اردیبهشت سال۱۳۵۷در محله سرچشمه متولد شده ام.
**مشتاقیم در همین ابتدای گفتگو از نخستین خاطرات با پدرتان بگویید!
من از سال های نخستین زندگی، تجربه همراهی با ایشان را دارم. حتی در یک مورد به مناطق جنگی استان نیز همراه ایشان بودم. در دوران پس از جنگ و به ویژه مدت نمایندگی مجلس نیز به عنوان مسئول دفتر ایشان را همراهی می کردم. دوران پس از نمایندگی یعنی از سال ۱۳۸۳ بیشتر درگیر امور درسی و علمی شدم اما بازهم در کنار ایشان بودم ولی قدری کمتر از گذشته. ایشان تاکید بسیار بر فراگیری درس و ادامه تحصیل من داشت و مشوقی همیشگی بود. معاشرت با ایشان فوق العاده بود.
**آیا می توان گفت که پدرتان یک همراه جدی در زندگی تان بوده ؟ ایام تحصیلاتتان حس می کردید که پدر را در کنار خود می بینید؟
اساساً من با مشاوره و راهنمایی ایشان رشته تاریخ را برای تحصیل انتخاب کردم. ایشان علاقه وافر ی به تاریخ ایران داشت. شاهنامه فردوسی را کامل از بر بود و حتی بسیار از نفایس ادبیات کردی ومختص حوزه جغرافیایی غرب کشور را در قلمرو تاریخ و ادبیات احاطه داشت. در پیشرفت علمی ما بسیار خوشحال می شد. ما در خانواده هفت فرزند بودیم. پنج خواهر و یک برادر دارم. که همگی به تشویق ایشان به ادامه تحصیل پرداختیم. حساسیت بسیاری روی این موضوع داشت که وارد مسایل حاشیه نشویم. صرفاً درس و دانشگاه دغدغه ما باشد ولاغیر …
**مشتاقیم که مسیر تحصیلی تان را داستانوار برای مخاطبان صدای آزادی و سایت فرهنگی بلوط شرح دهید.
مقطع ابتدایی را در دبستان های حکمت، کمال فداکار، سیزده آبان و فجر گذراندم. دوره راهنمایی را در مدرسه شهید عباس یوسفی بودم. دوره دبیرستان را در تهران آغاز کرد در دبیرستان علمیه به سبب شغل پدر بود که دوره دبیرستان را مجبور شدم به تهران عزیمت کنم ودر آنجا ادامه تحصیل بدهم. از سال ۱۳۷۶ وارد دانشگاه شدم در رشته تاریخ و هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری را در رشته تاریخ به پایان رساندم. دکترا از دانشگاه آزاد اسلامی گرفتم. هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به عنوان شاگرد اول دوره بودم.
**در آن زمان شما را با پدرتان می شناختند؟ نحوه ی برخورد دیگران و همکلاسانتان با شما چگونه بود؟ به خصوص وقتی می دانستند فرزند زنده یاد ططری هستید؟
به عنوان فرزند ایشان خوب مشخص بود جایگاه من و مسئولیت من بیشتر می شد. از سوی دیگر با توجه به اینکه نام خانوادگی من مشخص بود همه استادها و همکلاسی ها همان جلسه اول می شناختند و هویت من هویدا می شد البته من هم به عنوان یک دانشجوی کرمانشاهی می دیدن و برایم مهم بود در جنبه های علمی پیشتاز باشم به نحوی نماینده همشهریان هم بودم حتی در رفتار و گفتارم بسیار دقت داشتم. درمجموع رفتار بسیار دوستانه و نزدیک با استادها و همکلاسی ها داشتم.
**مرحوم پدر تان را خیلی ها اسوه ی پهلوانی می دانستند و این مسئله برای برخی از روزنامه های طراز اول سوژه شده بود. واکنش تان نسبت به انتشار برخی مطالب در روزنامه ها درباره پدرتان به عنوان فرزند بزرگ ایشان در آن دوران چه بود؟
بله! پیرامون ایشان شایعات زیادی شکل گرفته بود. رفتار و ظاهر ایشان برای خیلی ها جالب بود. سوال داشتند درباره او برخی با پیگیری زیادی می خواستند بیشتر درباره او بدانند به طوری که همین موضوعات، معروفیت و شهرت زیادی برای ایشان به وجود آورده بود. به ویژه بعد از تغییر نام باختران به کرمانشاه که توسط ایشان طرح و اجرا شد، این موضوع دو چندان شد برای خیلی ها جالب بود در آن جو سال های نخستین دهه هفتاد، یک نماینده مجلس با سرعت یک خواست عمومی وکلایش را جامه عمل بپوشاند. آن پیگیریها و پافشاری های ایشان بر روی خواسته های برای نمایندگان مردم نیز جالب بود و آنها نیز برای مردمان حوزه انتخابیه شان با آب و تاب اقدامات و نحوه رفتار ایشان را بازگو می کردند که این نیز بر جذابیت بیشتر می افزود.از سوی دیگر روابط خوبی با نمایندگان از طیف های مختلف سیاسی و پراکندگی جغرافیایی داشت. در بسیاری از شهرهای ایران برنامه سخنرانی مرتب داشت از سیستان تا آذربایجان و خراسان مسافرت داشت.
**یه نکته خوبی اشاره کردید. زنده یاد ططری برای نام کرمانشاه حرمت قائل بود و به خوبی توانست هویت تاریخی نامش را بازگرداند. شما به عنوان فرزند ایشان کارهایش را شامل چه اقداماتی و در چه حوزه هایی می بینید؟
لازم است ابتدا بگویم که نخستین اقدام ایشان در مجلس چهارم بحث بازگرداندن هویت از دست رفته کرمانشاه بود این یک فرآیند بود و مجموعه اقدامات.گام نخست تغییر نام باختران به کرمانشاه و سپس تقویت بدنه مدیریت استان با نیروهای بومی و تحصیل کرده استان از کارهای خوبی بود که پدر انجام داد که این موضوع کمتر بدان توجه شده است به ویژه آنکه در آ ن سال ها اغلب مدیران استان غیربومی بودند. هر دوی این اهداف با موفقیت انجام شد و تمام این اقدامات جالب است در ظرف مدت کمتر از سه ماه صورت پذیرفت به نحوی که خواسته های دیگر پیگیری شد. نظیر تعیین تکلیف وضعیت آب شرب کرمانشاه، وضعیت اسفبار نان کرمانشاه، وضعیت بد عمران و آبادی در روستاها و… که همه این اقدامات با جدیت پیگیری و نتیجه گیری شد. اما واقعیت را باید اذعان کنیم آن روند و عشق به بهبود وضعیت کرمانشاه ایجاد شده بود هیچ گاه تکرار نشد و علی رغم شعارهای زیبایی که برای بهبود وضعیت کرمانشاه در سال های متاخر توسط برخی مطرح شد، پوشالی و خارج از معنا و مفهوم بود.
**شاید مردم کرمانشاه شما را با نام پدرتان بشناسند اما اگر بخواهید با دقت و کاوش در مشکلات کرمانشاه خودتان را به گونه ای دیگر معرفی کنید، از کدام مشکل این کلانشهر شروع خواهید کرد؟
مشکلات استان ما در جنبه های مختلفی قابل بررسی است اینکه کدام مشکل بیش از دیگر معضلات استان را رنج می دهد سخت است نظر داد. من عقیده دارم در حوزه های فرهنگ، سیاست و اقتصاد استان ما از شرایط ایده آل به دور است و برای تمام این حوزهها برنامه هایی در ذهنم شکل گرفته و آرزو هایی برای رفتن به سمت حل این مشکلات در ذهن و فکرم پرورانده ام که حتما در وقت مقتضی به آنها اشاره خواهم کرد. توجه داشته باشید برخی از مشکلاتی که استان ما از آن رنج می برد تابع شرایط جهانی است. یعنی کل کشور هم اکنون با آن مواجه هستند و برخی دیگر مختص استان ماست این موارد باید از هم تفکیک شود. نمی توان همه را دریک بستر بررسی و تحلیل نمود. از سوی دیگر استعدادهای استان را هم باید کاملا شناخت، مسایلی مانند اعتیاد، بیکاری و نرخ بالای طلاق از مواردی است که کل کشور با آن درگیر است. کمبود آب در برخی از استان ها و مناطق ایران چشمگیر است. به لحاظ فرهنگی برخی استان ها وضعیت بهتری دارند، اینها همه نیاز به بررسی و برنامه منسجمی دارد که نهایتا عقیده دارم در استان ما برنامه ریزی بسیار ضعیف است.
**آیا توسعه فرهنگی می تواند اولین گام برای پیشرفت کرمانشاه و حل مشکلاتش باشد؟
توجه داشته داشته باشیم که اینجا منظور از فرهنگ چیست.در معنی فرهنگ گفته می شود: «مجموعه دستاوردهای معنوی بشر را فرهنگ می گویند» این به جای خود صحیح است و ما در این معنی و موضوع مناقشه ای نداریم.
اما من عقیده دارم همه جنبه ها را باهم پیش ببریم و اساسا عقیده دارم توسعه همه جانبه امکان پذیر است یعنی اقتصاد، سیاست و اجتماع همسطح و همراه مهم یعنی به موازات هم باید رشد کنند در غیر این صورت توسعه و پیشرفت ناپایدار است. اما در بعد دیگر همه این امور از ایستگاه فرهنگ گذر کنند اقتصاد، سیاست و اجتماع با ابزار فرهنگی به پیش بروند. آنچه در ژاپن اتفاق افتاد یعنی دوره ای که به دوره میجی معروف است انقلاب سیاسی نبود انقلاب فرهنگی بود به نظرم به نحوی که امپراتور میجی عقیده داشت همه امور و مسایل باید با یک نوع فرهنگ سازی همراه باشد و اگر قرار است یک پل ساخته شود تکنسین از خارج وارد نشود، پل ساخته بشود بلکه فرهنگی در بین مهندسین ژاپنی ایجاد شود که خودشان به تدریج تکنولوژی پل سازی را ایجاد کنند.
**اگر از تئوری ها بگذریم، به نظر شما کدام مصداق های عینی برای توسعه فرهنگی در کرمانشاه اولویت دارد؟
مباحث مطروحه به کلی تئوری نیست، بلکه بخشی برای راهبرد و نقشه راه است اینکه ما در همه زمینه ها ضعف فرهنگی داریم البته در مصادیق چند مورد من مدنظر دارم اما آنها را در زمان انتخابات اعلام خواهم کرد. پتانسیل های فرهنگی بی شماری در این استان وجود دارد اما عدم مدیریت کارآمد فرهنگی، این امور را لنگ کرده است.
**به نظر شما مدیریت کارآمد فرهنگی در این استان باید به دنبال چه گام های مهمی باشد؟
همانطوری که در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم همه این مشکلات در برنامه ریزی نهفته است که به مدیریت بر می گردد و مرتبط است نبود نقشه راه و چشم انداز آینده در استان مشهود است.
**بهترین آرزوی تان برای کرمانشاه چیست؟
آرزوهای زیادی برای زادگاهم دارم. واقعا نمی شود کدام یک را انتخاب کرد. بیشتر از همه آرزو دارم آینده متفاوت از همه ابعاد رغم بخورد. دوست دارم جوانان کرمانشاه را در تمام ابعاد سیاسی و اجتماعی فعال و امیدوار ببینم و نسلی متفاوت باشند و آینده جدیدی را رقم بزنند. بیشتر آرزوهایم برای رفاه و خوشبختی ایشان است. دوست دارم این قدر خدا به من عمر بدهد در اکثرهای شاخص های زندگی و رفاه شهرم در رتبه های نخست کشور قرار بگیرد.
این خبر را به اشتراک بگذارید :